برای خودت نور باش

ساخت وبلاگ

مهم‌ترین دلایل شکست استارتاپ ها از نگاه ۱۴ شتاب‌دهنده بین‌المللی

کارشناسان برترین مراکز شتاب‌دهنده‌ی کسب‌وکار در نقاط مختلف جهان، مهم‌ترین و شایع‌ترین علل شکست استارت آپ ها را شرح می‌دهند. سال گذشته، تحقیقاتی آغاز شد که در آن از برترین مراکز شتاب‌دهنده‌ی بین‌المللی درخواست شد تا مهم‌ترین دلایل شکست استارتاپ ها را عنوان کنند. نکته‌ی جالب این بود که گرچه این مراکز از نقاط مختلف جهان انتخاب‌شده بودند، ولی همه‌ی آن‌ها روی مهم‌ترین اصولی که به سقوط استارتاپ ها منجر می‌شود، توافق داشتند.

ناکارآمدی تست‌ها

عدم تست مناسب و کافی، ‌به‌عنوان اصلی‌ترین علت شکست استارتاپ ها شناخته‌ شده است. در کنار آن نیز اصطلاحاتی نظیر شروع نکردن کار، پیدا نکردن راه‌های دسترسی به بازار و همچنین عدم شناسایی موانع ورود به بازار آورده شده است. بااین‌حال گرگ رایت مؤسس HATCH این عامل را به‌طور مختصر «شکست تست و اعتبار سنجی نظریه‌ها و مفروضات» می‌خواند. نتیجه‌ی این اشتباهات به جذب زودهنگام سرمایه، تبلیغات قبل از رسیدن محصول به بازار و … منجر می‌شود.

کیت هوپر، مدیرعامل لابراتوار Danger Fort می‌گوید: «محصولاتی که استارتاپ‌ ها تولید می‌کنند، در رفع نیازهای مشتریان آن‌قدر ارزش‌آفرینی ندارد که پولی برای خرید آن‌ها بپردازند».

بن هسیه مدیر برنامه شرکت نست و جیسون کول، مدیرعامل شرکت مشاوره داپریموس هردو معتقدند که پیدا نکردن یک بازار مناسب محصول، یکی از عوامل مهم سقوط است.

اریک متیوز، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت Start Co، یکی از علل بزرگ شکست را «تولید محصولی که هیچ‌کس نیازی به آن ندارد» می‌داند. این عامل، در ۵۰ درصد از شکست‌های استارتاپی نقش دارد. تکمیل تحقیقات بازار و شناخت مشتریان نیز مواردی است که تا حدود زیادی این مشکل را کاهش می‌دهد. متیوز به بنیان‌گذاران استارتاپ توصیه می‌کند پیش از تولید هر محصولی، حداقل با ۵۰ درصد از مشتریان واقعی خود وارد تعامل شوند.

آشیش بهتیا، بنیان‌گذار یکی از شتاب‌دهنده‌های کشور هند معتقد است تأخیر در عرضه‌ی محصول یا راه‌اندازی خدمات، اشتباهی غیرقابل‌ جبران محسوب می‌شود. به گفته‌ی او موفقیت تنها با ارائه‌ی قدرتمند ایده به مشتریان حاصل می‌شود و برعکس، کمال‌گرایی بیش‌ از حد راه به‌جایی نمی‌برد. بهتیا نیز به بنیان‌گذاران توصیه می‌کند دست به اقدام بزنند و البته تعامل با مشتریان را فراموش نکنند.

آلیس داونیس، مدیر برنامه Launch Alaska عدم شناخت مشتریان را مهم‌ترین علت شکست استارتاپ ها می‌داند. به گفته‌ی او شرکت‌های نوپایی که با مشتریان بالقوه‌ی خود صحبت نمی‌کنند، غالباً شکست می‌خورند. بنیان‌گذاران در اولین مراحل کار خود، زمانی که بخش‌بندی بازار را بررسی می‌کنند باید بارها به این سؤال جواب دهند: «آیا مشتریان مناسبی را هدف قرار داده‌ایم؟ آیا این مشتریان به محصول ما نیاز دارند؟»

کریستین بوش، مدیرعامل یکی از مراکز شتاب‌دهنده‌ی تکنولوژی آلمان نخستین فاکتور را به‌صورت خلاصه جمع‌بندی می‌کند: «متمرکز نبودن روی یک مشکل یا نیاز خاص، زمان‌بندی ضعیف (خیلی زود، خیلی دیر) و مقیاس‌پذیری سریع»

ناسازگاری تیمی

عدم سازگاری تیم، دومین مشکلی است که باعث شکست استارتاپ‌ها می‌شود. این فاکتور به چگونگی همکاری اعضای تیم بنیان‌گذار با یکدیگر و مهارت‌های آنان برای غلبه بر چالش‌های پیش رو اشاره دارد.

الزا سرگیلی مدیرعامل L-SPARK می‌گوید اگر تیم مؤسسین استارتاپ از خودآگاهی کافی برخوردار باشند می‌توانند راه‌حلی برای موانع موجود بیندیشند، ولی بنیان‌گذارانی که مهارت‌های خود را صرفاً در یک زمینه افزایش داده‌اند و افق دید گسترده‌ای ندارند، یا نمی‌توانند به‌عنوان یک تیم عملکرد مؤثری داشته باشند شکست می‌خورند.

کیت هوپر نیز اظهار می‌کند که ممکن است استارتاپ به دلیل فقدان یک دیدگاه اصلی سازگار با ارزش‌ها و اهداف بنیان‌گذاران، با شکست مواجه شود.

جوزف بوش، مدیرعامل شتاب‌دهنده‌ی تکنولوژی پاک ورچستر، معتقد است ناتوانی در استخدام، ساخت و مدیریت تیمی که اعضای آن باهوش‌تر از مؤسس استارتاپ هستند، آغاز سراشیبی یک استارتاپ خواهد بود.

لارن تیفان، مدیر شتاب‌دهنده‌ی اوشن نیز این فاکتور را به‌سادگی «عدم فراست کسب‌وکار» تعبیر می‌کند. بن هسیه با تائید نظر او، اضافه می‌کند که اگر تیم از مهارت‌های اجرایی بهره‌مند نباشد، سودآوری شرکت حتماً با شکست مواجه می‌شود.

عدم مقاومت و ایستادگی

عدم پایداری سومین دلیل شکست استارتاپ‌ها است. همان‌طور که جیسون کول، مدیر شرکت مشاوره‌ی داپیراموس می‌گوید اگر رهبر نتواند استراتژی روشنی برای شرکت طراحی کند و به مدتی طولانی و علیرغم همه‌ی مشکلات و چالش‌ها، آن را اجرایی کند تا به موفقیت برسد، پول و انرژی زیادی به هدر می‌رود.

کیت هوپر مدیرعامل دنجرفورت این مشکل را چنین توصیف می‌کند: «فقدان خلاقیت و استقامت در کار و ناامیدی در برابر چالش‌های اجتناب‌ناپذیری که بر سر راه هر استارتاپ قرار می‌گیرند.»

آلیس داونیس می‌گوید: فقدان ثبات و استحکام یکی از اشتباهات بزرگ استارتاپ‌ها است. همه‌ی ما می‌دانیم که راه‌اندازی استارتاپ کار ساده‌ای نیست و به زمان و ازخودگذشتگی زیادی نیاز دارد. بنیان‌گذاران باید هم بر موانع غلبه کنند و هم بر خستگی مفرط خود فائق شوند.

منبع: تحلیلک

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : استارتاپ, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 245 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 2:06

همه‌ی ما گاهی اوقات کارها را به زمان دیگری موکول می‌کنیم و با این پدیده آشنا هستیم. زمانی که کارها را به تعویق می‌اندازیم، درواقع زمان آزاد را هدر می‌دهیم و کارهای مهمی را که به‌عهده داریم، به آخرین لحظات موکول می‌کنیم. در چنین لحظه‌هایی به شدت دچار اضطراب می‌شویم و افسوس می‌خوریم که ای کاش کارمان را زودتر شروع کرده بودیم.
در ادامه با چند راهکار عملی آشنا می‌شوید که برای غلبه بر به تعویق‌ انداختن کارها به شما کمک می‌‌کند.

 

۱. کارتان را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید

یکی از دلایلی که باعث می‌شود کارها را به زمان دیگری موکول کنیم این است که به صورت ناخودآگاه تصور می‌کنیم که کار برای‌ ما بیش از اندازه حجیم است. پیشنهاد می‌کنیم کار اصلی را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کرده و به صورت مجزا روی هر مرحله تمرکز کنید. اگر مشکل برطرف نشد، باید این کار را ادامه دهید و بخش‌ها را کوچک‌تر کنید. به زودی متوجه می‌شوید وظیفه‌ای که به عهده دارید، ساده‌تر از چیزی است که تصور می‌کنید و ترجیح می‌دهید که بلافاصله کار را تمام کنید.
برای مثال نویسندگی را در نظر بگیرید. نوشتن کتاب در مجموع یک پروژه‌ی بزرگ است که می‌تواند بسیار سنگین و حجیم باشد. اما اگر آن را به مراحل مختلف مثل ۱) تحقیق، ۲) تصمیم گیری برای موضوع، ۳) ایجاد طرح کلی، ۴) طراحی محتوا، ۵) نوشتن فصل‌های ۱ تا ۱۰، ۶) اصلاح و غیره تقسیم کنید، متوجه می‌شوید که همه چیز قابل کنترل است. سپس می‌توانید روی مراحل ضروری تمرکز کنید و بدون فکرکردن به مراحل دیگر، آن را به بهترین شکل انجام دهید. پس از پایان هر مرحله می‌توانید به سراغ مرحله‌ی بعدی بروید.

۲. محیط پیرامون خود را تغییر دهید

محیط‌های مختلف تأثیرات متفاوتی بر میزان بهره وری ما دارند. به میز کار و اتاق خود نگاه کنید. این محیط شما را به کارکردن ترغیب می‌کند یا اینکه باعث خواب آلودگی می‌شود؟ اگر حالت دوم درست باشد، پس بهتر است محیط کار خود را تغییر دهید. فراموش نکنید محیطی که قبلا در شما ایجاد انگیزه می‌کرد،‌ احتمالا پس از چند مدت چنین تأثیری نخواهد داشت. در این صورت، زمان آن رسیده که محیط اطراف خود را کمی تغییر دهید.

 

۳. یک جدول زمانی جزئی با ضرب‌العجل‌های مشخص طراحی کنید

اگر فقط یک ضرب‌العجل برای تحویل کار داشته باشید، به راحتی دچار عادت اشتباه به تعویق انداختن کارها می‌شوید. در این حالت احساس می‌کنیم که وقت کافی داریم و کار را به زمان دیگری موکول می‌کنیم.
همان‌طور که در بالا اشاره شد، پروژه‌ای که در دست دارید را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید؛ سپس یک جدول زمانی کلی طراحی کنید که مهلت پایانی هرکدام از مراحل با جزئیات در آن مشخص شده باشد. به این ترتیب می‌دانید که برای هرکدام از وظایف، یک مهلت مشخص دارید که باید در همان تاریخ انجام شود. این جدول زمانی باید تا اندازه‌ای برنامه ریزی شده باشد که اگر یکی از کارها را به‌موقع انجام ندهید، تمامی مراحل دیگر را تحت تأثیر قرار بدهد. با این روش، حالت ضروری برای انجام کار نیز ایجاد می‌شود. می‌توانید بسته به حجم پروژه، آن را در بخش‌های ماهانه، هفتگی و سپس روزانه تقسیم کنید.

 

۴. تعلل‌های کوتاه و بلندمدت را کنار بگذارید

اگر بیش از اندازه دچار این عادت اشتباه هستید، احتمالا به این دلیل است که به تعویق انداختن کارها را برای خودتان آسان کرده‌اید. به بیان دیگر،‌ زمان ارزشمند را با کارهای دیگر هدر می‌دهید. می‌توانید لیست صفحات بوکمارک شده در مرورگر را به پوشه‌ی دیگری انتقال دهید که دسترسی آسانی نداشته باشد. سیستم هشدار یا نوتیفیکیشن اتوماتیک در ایمیل را غیرفعال کنید. از تمام حواس‌پرتی‌های محیط اطراف خلاص شوید. برخی افراد حتی ترجیح می‌دهند حساب کاربری خود را در شبکه‌های اجتماعی، حذف یا غیرفعال کنند. بهتر است برای غلبه بر این عادت اشتباه، رفتارهایمان را آگاهانه و از روی اختیار انتخاب کنیم تا اینکه با روش‌های خودمختار، این عادت را بی‌اثر و متوقف کنیم. در هر صورت اگر احساس می‌کنید کارهایی مثل حذف‌کردن حساب کاربری ضروری است، این کار را انجام دهید.

 

۵. با افرادی معاشرت کنید که انگیزه‌ی لازم را در شما ایجاد می‌کنند

بدون شک اگر ده دقیقه با افرادی مثل «بیل گیتس» و «استیو جابز» صحبت کنید، حتما انگیزه‌ی لازم برای کارکردن را پیدا خواهید کرد. افرادی که با آنها معاشرت می‌کنیم بر رفتارهایمان تأثیر می‌گذارند. قطعا نمی‌توانیم به «بیل گیتس» و «استیو جابز» دسترسی داشته باشیم، اما این ویژگی در هر حالتی قابل اجراست. از میان دوستان، ‌خانواده، همکارها و غیره، با افرادی معاشرت کنید که انگیزه و نیروی محرکه‌ی لازم را ایجاد می‌کنند؛ این افراد معمولا سخت کوشی بیشتری دارند. به‌زودی متوجه می‌شوید که روحیه و انرژی آنها به شما نیز منتقل شده است.

 

۶. دوست پیدا کنید

پیداکردن دوست و همراه باعث می‌شود که روند کار سرگرم‌کننده شود. بهتر است این همراه نیز اهداف مخصوص به خود را داشته باشد. بدین ترتیب هر دوی شما در مقابل اهداف و برنامه‌های یکدیگر مسئول و پاسخگو خواهید بود. اهداف شما الزاما نباید مشابه باشند؛ هرچند که در صورت تشابه اهداف می‌توانید چیزهای بیشتری از یکدیگر یاد بگیرید.

 

۷. با دیگران درباره‌ی اهداف‌تان گفتگو کنید

بازگوکردن اهداف با اطرافیان تأثیری مشابه حالت شماره ۶ دارد. با دوستان، همکارها،‌ خانواده و آشنایان درباره‌ی پروژه‌هایتان حرف بزنید. بدین ترتیب هر زمان که با آنها ملاقات می‌‌کنید، کنجکاو می‌شوند که درباره‌ی وضعیت پروژه پرس‌وجو کنند. برای مثال اگر پروژه‌هایی که در دست دارید را در بلاگ شخصی، توییتر و فیسبوک به اشتراک بگذارید، دوستان‌تان جویای روند پیشرفت آنها می‌شوند. به این ترتیب، در مقابل برنامه‌های خود مسئول و پاسخگو خواهید بود.

 

۸. به دنبال کسانی باشید که قبلا به چیزی که می‌خواهید دست پیدا کرده‌اند

می‌خواهید به چه چیزی دست پیدا کنید؟ چه کسانی قبلا به چیزی که شما در حال حاضر می‌خواهید، دست یافته‌اند؟ به دنبال این افراد باشید و با آنها ارتباط برقرار کنید. برقراری ارتباط با این افراد به شما نشان می‌دهد اهدافی که انتخاب کرده‌اید، دست‌یافتنی هستند؛ تنها کافیست عمل کنید. این روش یکی از بهترین محرک‌ها برای اقدام و عمل است.

 

۹. اهداف خود را بازبینی کنید

اگر مدتهاست که کارتان را به تعویق می‌اندازید، احتمالا بازتاب‌دهنده‌ی این است که یک ناهماهنگی میان کاری که انجام می‌دهید و چیزی که می‌خواهید وجود دارد. گاهی اوقات با کشف و آگاهی بیشتر درباره‌ی خودمان،‌ اهداف‌مان را بزرگ می‌کنیم؛ اما با تغییرندادن اهداف، ‌مانع از بازتاب صحیح رشد آنها می‌شویم. از کار فاصله بگیرید (مثل یک مسافرت کوتاه یا تعطیلات آخر هفته) و خودتان را دوباره سازمان‌دهی کنید. دقیقا می‌خواهید به چه چیزی دست پیدا کنید؟ برای رسیدن به آن دقیقا باید چه کارهایی انجام دهید؟ باید چه گام‌هایی بردارید؟ آیا کار فعلی شما با مقصد نهایی هم‌جهت است؟ در غیر این صورت باید چه کار کنید؟

 

۱۰. کارها را بیش‌ازحد پیچیده نکنید

آیا منتظر بهترین زمان برای انجام کار هستید؟ احتمالا فکر می‌کنید که به دلایل مختلف نمی‌توانید کارتان را در همین لحظه انجام دهید. چنین افکاری را از ذهن خارج کنید؛ چراکه بهترین و بی‌نقص‌ترین زمان هرگز وجود نخواهد داشت. اگر دائما منتظر چنین زمانی باشید، هرگز نمی‌توانید هیچ کاری را به اتمام برسانید. کمال گرایی یکی از اصلی‌ترین دلایل به تعویق انداختن کارها است.

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : کار, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 310 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 2:02







رز فکری قدیمی می‌گوید: افراد فقیر به این خاطر فقیر هستند که تصمیمات بدی می‌گیرند. اما سندهیل مولاینیتن، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روان‌شناسی دانشگاه تاد، کتابی با عنوان «کمیابی» نوشتند که این مسئله را رد می‌کند. از نظر آن‌ها ماجرا کاملاً برعکس است و در واقع افراد به این خاطر تصمیمات بدی می‌گیرند که فقیر هستند. بااین‌حساب، افراد چطور می‌توانند از دام فقر بگریزند؟

روان‌شناسان به‌خوبی این مفهوم را توضیح داده‌اند: اگر ذهن روی یک چیز متمرکز باشد، توانایی‌ها و مهارت‌های دیگر مثل توجه، کنترل فرد روی خودش و برنامه‌ریزی بلندمدت مختل می‌شود. به‌گفتۀ مولاینیتن و شفیر در این وضعیت، پردازشگر ذهن ما مانند پردازشگر رایانه‌ای که در حال اجرای چندین برنامه است، کند می‌شود. در واقع ما ظرفیت‌های ذهنی‌مان را از دست نمی‌دهیم؛ بلکه توانایی دسترسی به تمام داشته‌های معمولمان را نخواهیم داشت.

اما مهم‌ترین و بحث برانگیزترین بخشِ کار آن‌ها مشخص‌ساختن آثار کمیابی نیست؛ بلکه این ادعا است که کمیابی می‌تواند هر کسی را تحت کنترل خود درآورد. بحث آن‌ها این است: ویژگی‌هایی که بخشی از شخصیت افراد تلقی می‌شوند،

اگر ذهن بر روی یک چیز متمرکز باشد، دیگر توانایی‌ها و مهارت‌ها مثل توجه، کنترل فرد روی خودش و برنامه‌ریزی بلندمدت مختل می‌شود

مثل رفتارهای فکرنشده، عملکرد نامناسب در مدرسه و تصمیمات نادرست مالی، شاید درحقیقت محصول احساس تأثیرگذار کمیابی باشند و زمانی که این احساس مداوم باشد، ذهن را در اختیار گرفته و این شرایط را به آن می‌قبولاند؛ مثل کسانی که در باتلاق فقر گرفتار شده‌اند.

 

فقر ذهن را محدود می‌کند
مولاینیتن خودش قبل از دیگران به این کمیابی واقف است؛ به‌خصوص وقتی که بحث زمان در میان باشد. در واقع هیچ‌کس به اندازۀ کافی زمان ندارد. همین قضیه راه بسیار خوبی برای شناخت نحوۀ عملکرد کمیابی است. محدودیتِ زمانی می‌تواند مفید باشد. ضرب‌الاجل‌ها و مهلت زمانی محدود، باعث افزایش انگیزه و تمرکز روی کار می‌شود؛ اما این افزایش تمرکز به بهای خاصی صورت می‌گیرد: هر چیزی خارج از آن کاری که زمان محدودی برای انجامش داریم، یا کمرنگ می‌شود یا نادیده گرفته شده یا به تعویق می‌افتد. البته این نکتۀ جدیدی نیست؛ اما مولاینیتن از موضوعات مربوط به زمان و محدودیت‌های آن برای جاانداختن موضوع استفاده می‌کند.

اگرچه مولاینیتن بسیاری از زندگی‌اش را در وضعیت مناسب و راحت اقتصادی گذرانده است؛ در دوره‌ای فقر را هم تجربه کرده است. در دهۀ ۱۹۸۰ قوانینی وضع شد که به افراد غیرشهروند امریکا مانند پدرِ هندی مولاینیتن اجازۀ ادامۀ کار را نمی‌داد. او می‌گوید: «به چشم خودم می‌دیدم که والدینم یک‌شبه تغییر کردند». آن‌ها بسیار مضطرب‌تر و تندخوتر شده بودند؛ انگار که بخشی از شخصیتشان به‌کلی تغییر کرده باشد.

سال‌ها بعد مولاینیتن به‌عنوان یک اقتصاددانِ رفتاری این موضوع را در سرتاسر جهان در میان افراد فقیر مشاهده کرد. به گفتۀ او «به هر طرف که نگاه کنی، شواهد این موضوع وجود دارد. ما فقط باید راه‌های ارائۀ علمیِ این شواهد را بیابیم». البته مطرح‌کردن این موضوع در مجامع علمی هم چندان کارِ ساده‌ای نبوده است. همان‌طور که نویسندگان کتاب در مقدمه آورده‌اند، «زمانی که به یکی از اقتصاددانان همکارمان گفتیم که در حال مطالعۀ کمیابی هستیم، او گفت که قبل از شما هم علم کمیابی وجود داشته است... نامش هم علم اقتصاد است»

البته این شخص از جهاتی درست می‌گفت. علم اقتصاد در واقع به مطالعۀ چگونگی مدیریت کمیابیِ فیزیکی می‌پردازد. در سال ۲۰۱۰ نویسندگان کتاب به‌همراه تنی چند از همکارانشان، چند آزمایش‌ علمی ترتیب دادند. مکان این آزمایش‌ها جایی بود که مولاینیتن به شوخی آن را «بهترین آزمایشگاه جهان» می‌نامید: مرکز خریدی در نیوجرسی. آن‌ها به‌دنبال این بودند که نشان دهند فقر، نوعی محدودیت در انتقال داده‌ها در ذهن یا به عبارتی «کاهش پهنای‌باند» را به‌دنبال خواهد داشت که توانایی افراد برای تصمیم‌گیری و اقدام را می‌کاهد. او برای تبیین این موضوع چنین می‌گوید: «اگر بخواهیم واضح سخن بگوییم، هر کسی که باشی، فقر می‌تواند تو را احمق‌تر کند».

آن‌ها برای این آزمایش طبق درآمد اظهارشدۀ شرکت‌کنندگان، دو گروه فقیر و ثروتمند طراحی کردند. در سؤال اول اینطور پرسیدند که فرض کنید ماشینتان دچار خسارتی شده که سیصد دلار خرج دارد. بیمه نیمی از این مقدار را جبران می‌کند. شما باید تصمیم بگیرید که یا ماشین را تعمیر کنید یا به امید آنکه ماشین مدتی دیگر به حرکت خود ادامه دهد، این کار را به تعویق بیندازید. بر چه اساسی این تصمیم را می‌گیرید؟ این موضوع از نظر مالی آسان خواهد بود یا دشوار؟ بر اساس نتایج به‌دست‌آمده در این وضعیت، تفاوت چندانی میان عملکرد دو گروه از نظر بهرۀ هوشی وجود نداشت.

اما در شکل دوم این آزمایش، آن‌ها رقم تعمیر را به سه‌هزاردلار تغییر دادند. این بار با اینکه نتیجۀ آزمایش دربارۀ ثروتمندان تفاوتی نکرده بود، نتایج فقیرترها نشانگر کاهش چهارده‌واحدی بهرۀ هوشی در این وضعیت بود. این کاهش حتی از کاهش بهرۀ هوشی افرادی که ۲۴ ساعت بیدار بوده‌اند نیز بیشتر است. مولاینیتن و شفیر توضیح می‌دهند که «افزایش دغدغه‌های مالی برای فقرا، عملکرد ذهنی آن‌ها را حتی بیش از بی‌خوابیِ شدید کاهش می‌دهد». نتیجه واضح است. مولاینیتن توضیح می‌دهد که فقر از ظرفیت ذهن می‌کاهد.

کمیابیْ کمیابی می‌آورد
در طول نیم قرن گذشته، دانشمندان علوم اجتماعی، آثار اضطراب

اقتصاد نئوکلاسیک سال‌ها بر این باور بود که افراد، عواملی عقلایی و خودخواه هستند که همواره تصمیمات را طوری می‌گیرند که بهترین شرایط ممکن برایشان پدید آید؛ اما در سال ۱۹۷۹ این دیدگاه آرام آرام به عقب رانده شد

و حواس‌پرتی روی توجه و کنترل را به‌خوبی کاویده‌اند. این مفهوم در سازوکار مغز نیز دیده می‌شود: در زمان اضطراب و کارهایی که نیاز به کنترل فرد روی خودش دارد، سطح گلوکوز در قشر جلویی مغز کاهش می‌یابد. این منطقه به توجه، برنامه‌ریزی و انگیزه مربوط است. قندخونِ کم هم باعث تقلیل ظرفیت‌های فیزیکی می‌شود.
اما با وجود پیشرفت‌های حاصل‌شده در روان‌شناسی و علوم اعصاب، این ایده که یافته‌های رفتاری می‌تواند سبب ایجاد بینشی متفاوت به تصمیمات اقتصادی شود، موضوعی جدید است. اقتصاد نوکلاسیک سال‌ها بر این باور بود که افراد، کنشگرانی عقلایی و خودخواه هستند که همواره تصمیمات را طوری می‌گیرند که بهترین وضعیت ممکن برایشان پدید آید. اما در سال ۱۹۷۹، دنیل کانمن۴ از دانشگاه پرینستن و آموس تورسکی۵ از دانشگاه استنفورد، مقاله‌ای پیشگامانه در رابطه با تصمیم‌گیری نوشتند که باعث شد این دیدگاه آرام‌آرام به عقب رانده شود. مطالعۀ آن‌ها مدعی بود که شکل ارائۀ گزینه‌ها به اندازۀ ارزش چیزهای مختلف نزد افراد، در تصمیم‌گیری دخیل است. ۲۳ سال بعد و پس از مرگ تورسکی، کانمن جایزۀ نوبل را به‌خاطر دستاوردهایش در این زمینه برد.

 

امروزه اقتصاد رفتاری به شاخه‌ای مهم در اقتصاد تبدیل شده است و کارهایی مانند کار مولاینیتن و شفیر برای کانمن نشانگر قدم‌های منطقی بعدی در این حوزه است. کانمن در مصاحبه‌ای می‌گوید: «واضح است که روان‌شناسی کمیابی وجود دارد و این ایده که کمیابی به‌خودی‌خود تصمیمات خودش را می‌سازد، ایده‌ای جدید و بسیار جالب است». کار مولاینیتن و شفیر این طرز فکر قدیمی را تغییر داده است که افراد فقیر به این خاطر فقیر هستند که تصمیمات بدی می‌گیرند. «در واقع افراد به این خاطر تصمیمات بدی می‌گیرند که فقیر هستند».

آنطور که مولاینیتن توضیح می‌دهد، اگرچه تمام مشکل افراد فقیر مربوط به کمیابی نیست؛ کمیابی می‌تواند نشانگر نوع ذهنیتی باشد که افراد درگیر با آن از خود نشان می‌دهند. او در این رابطه می‌گوید: «برای مثال در دریافت وام‌های فکرنشده، موضوع، فقط صبر یا ارادۀ کمتر نیست؛ بلکه موضوع راه‌حل‌های مالی است که در کوتاه‌مدت می‌تواند مشکل را حل کند؛ اما در بلندمدت آثار فاجعه‌باری در پی خواهد داشت.

گرفتن وام‌هایی که به‌محض درخواست، ارائه شده و در سررسیدهای مشخص باید تسویه شوند، نمونه‌ای از این‌ها است. مولاینیتن در این رابطه می‌گوید: «این نوع قرض‌گرفتنِ پرخطر، به نظر مضحک می‌آید. هدف ما این بوده است که ثابت کنیم که طرز تفکری شبیه به این به‌خاطر کمبود فهم مالی یا حماقت حاصل نمی‌شود؛ بلکه از احساس کمیابی ناشی می‌شود».

نتایج تحقیقی در دانشگاه پرینستن نیز این موضوع را تأیید می‌کرد. در آنجا دانشجویان را به دو گروه فقیر و ثروتمند تقسیم و همین موضوعِ گرفتن وام را روی آن‌ها امتحان کردند. نتایج همانی بود که در دنیای واقع شاهد آن هستیم. مولاینیتن در این باره توضیح می‌دهد که این دانشجویان به‌صورت تصادفی، فقیر یا ثروتمند نام‌گذاری شده بودند و هیچ تفاوت خاصی بین آن‌ها وجود نداشت. مولاینیتن و شفیر در کتاب کمیابیِ خود می‌نویسند: «این مطالعه نشانگر وجود رابطۀ نزدیک بین موفقیت و شکست در وضعیت کمیابی است» و کمیابی بدون توجه به اینکه چه کسی را درگیر خود ساخته است، باعث ایجاد کمیابی بیشتر خواهد شد.

گریز از دام کمیابی
بااین‌حساب، افراد چطور می‌توانند از دام کمیابی بگریزند و چرا چنین پژوهشی اهمیت دارد؟ آنطور که مولاینیتن می‌گوید، پاسخ الزاماً تغییر در سیاست‌ها نیست؛ بلکه در تغییر نگرش سیاست‌گذاران است.

او توضیح می‌دهد که زمانی که فقرا در چنگ فقر باقی می‌مانند، سیاست‌گذاران به‌سمت این سؤال می‌روند که مشکل این افراد چیست و به‌این‌ترتیب مسئله را ناشی از کمبود انگیزۀ شخصی یا توانایی آن‌ها می‌دانند؛ اما آیا ما به‌عنوان سیاست‌گذار از خود می‌پرسیم که «وضعیتی که باعث ایجاد این مشکل شده چه بوده است؟»

مولاینیتن و شفیر این موضوع را با آوردن داستانی از جنگ جهانی دوم به‌خوبی توضیح می‌دهند. در آن زمان ارتش ایالات متحده شاهد چندین مورد سقوط بدون بازشدن چرخ‌ها بود. در این مواقع خلبانان به‌جای بالۀ هواپیما چرخ‌ها را جمع می‌کردند و باعث می‌شدند هواپیما بدون چرخ با باند فرودگاه برخورد کند. ابتدا همه، خلبانان را به‌ بی‌دقتی یا خستگی متهم کرده و آن‌ها را عامل اصلی مشکل دانستند؛ اما زمانی که ارتش نگاه دقیق‌تری به موضوع انداخت، متوجه شد که این حوادث فقط محدود به دو مدل

کسانی که خود را در چرخهٔ کمیابی می‌یابند ناگزیر عملکردشان دچار نقصان می‌شود؛ تمرکزشان پایین می‌آید، برنامه‌های بلندمدت جایش را به خاموش کردن کوتاه‌مدت آتش مشکلات مالی می‌دهد و مشکلات دیگری را به وجود می‌آورد

هواپیما است. آن‌ها به‌جای اینکه بخواهند مشکل را جایی در ذهن خلبانان جست‌وجو کنند، به داخل کابین خلبان رفته و آنجا را به‌دقت بررسی کردند. تحقیقاتِ آن‌ها مشخص کرد که دستۀ کنترل بالۀ هواپیما و چرخ‌های آن درست در کنار هم قرار داشته و تقریباً هم‌شکل‌اند. بعد از یافتن این مشکل و تغییر کوچکی در طراحی، گذاشتن یک سَری چرمی روی دستۀ کنترل چرخ‌ها، تعداد فرودهای بدون چرخ به‌شدت کاهش یافت.

 

به‌گفتۀ نویسندگان کتاب، همین داستان دربارۀ مشکلاتی مانند فقر نیز صادق است. کسانی که خود را در چرخۀ کمیابی می‌یابند، ناگزیر عملکردشان دچار نقصان می‌شود، تمرکزشان کاهش می‌یابد و برنامه‌های بلندمدت آنان، جایش را به برنامه‌ای کوتاه‌مدت می‌دهد: خاموش‌کردن آتش مشکلات مالی. این خود مشکلات دیگری به وجود می‌آورد. با این تفاسیر چرا برنامه‌هایی اجتماعی طراحی نکنیم که به این رفتارهای ناشی از کمیابی بپردازد؟ چرا به‌جای «خلبان» نگاهی به داخل «کابین» نیندازیم؟

نویسندگان کتاب در ادامه توضیح می‌دهند که نکتۀ مهم این است که انتقال تمرکز از «خلبان» به «کابین» نیازمند تغییرات شگرف و پرهزینه نسبت به سیاست‌های فعلی نیست؛ بلکه به نظر آن‌ها همان‌طور که اضافه‌کردن یک سَری چرمی به هواپیماها توانست خطای خلبانان را کاهش دهد، برنامه‌های اجتماعی هم با تغییراتی کوچک در طراحی‌شان می‌توانند به موفقیت‌های بزرگی دست یابند.

 

طراحی برای کمیابی
تغییرات کوچک می‌توانند تأثیرات زیادی داشته باشند. مولاینیتن در این رابطه به رویکردی اشاره می‌کند که در یک دهه گذشته توجه زیادی به خود جلب کرده است. بخشی از این توجه ناشی از کار ریچارد تالر۶ استاد علوم رفتاری دانشگاه شیکاگو و کاس سانشتاین۷ از دانشگاه هاروارد است. کتاب آن‌ها با عنوان سقلمه: بهبود تصمیمات مربوط به بهداشت، ثروت و شادکامی۸ که در سال ۲۰۰۸ به چاپ رسید، نمایانگر سال‌ها تلاش در «معماری انتخاب» است. روشی که بر طبق آن با تغییر گزینه‌های ارائه‌شده سعی می‌شود روی تصمیم‌گیریِ افراد تأثیر گذاشته شود؛ بدون اینکه آزادیِ انتخاب از آن‌ها گرفته شود.

به‌گفتۀ نویسندگان کتاب، هدایت افراد به‌سمت انتخاب‌های بهتر گاهی می‌تواند به‌ سادگیِ تغییر جمله‌بندی باشد و گاهی نیز نیازمند روش‌های پیچیده‌تر و مستقیم‌تری است. مولاینیتن و شفیر نمونه‌های متعددی از چگونگی اجرا و موفقیت این روش در زمینه‌های مختلف در کتاب خود آورده‌اند. از آن جمله می‌توان به نمونه‌ای اشاره کرد که به برنامۀ بازنشستگی می‌پردازد. زمانی که کارگر یا کارمندی در ایالات متحده شروع به کار می‌کند، فرمی را پر می‌کند که در آن از او خواسته می‌شود اگر مایل به شرکت در برنامۀ بازنشستگی است، مربع مقابل آن گزینه را پر کند. محققان در این فرم‌ها تغییر کوچکی دادند. این بار به کارمند جدید گفته می‌شد که اگر می‌خواهد در برنامۀ بازنشستگی نباشد، مربع مقابل را پر کند. نتیجۀ این کار بسیار شگفت‌آور بود: در شکل اول که افراد باید دربارۀ ورود به این برنامه تصمیم می‌گرفتند، تنها ۴۵درصد افراد خواستار شرکت در آن شدند؛ اما در شرکت‌هایی که افراد باید برای خروج از این برنامه تصمیم می‌گرفتند، ۸۰درصد افراد، خواستار شرکت در آن شده بودند.

ریچارد تالر بر این باور است که کارهایی مانند کتاب مولاینیتن و شفیر، گام بعدی در تکامل اقتصاد رفتاری است. به‌گفتۀ خود او «آن‌ها از نسلی از اقتصاددانان و دانشمندان علوم اجتماعی هستند که در حال تغییر شیوۀ نگرش ما به اقتصاد توسعه هستند. آن‌ها این ایدۀ مهم را جدی گرفته‌اند که باید کاری را دنبال کنیم که نه‌تنها برای دیگر دانشگاهیان جالب باشد؛ بلکه امکان افزایش مقیاس را نیز داشته باشد».

افزایش مقیاس علم کمیابی
برای سیاست‌گذاران، امکان بالقوه برای تغییرات و تأثیرگذاریِ گسترده اهمیت دارد و شواهد موفقیت علوم رفتاری باعث شده است تا توجه آن‌ها به این سو جلب شود. در سال ۲۰۱۰ دولت بریتانیا گروهی را مأمور گسترش رویکردهای رفتاری و اجرای برنامه‌های آزمایشی در حوزه‌های مختلف سیاست اجتماعی کرد. در سال ۲۰۱۴ کاخ سفید هم گروه علوم اجتماعی و رفتاری خودش را تشکیل داد. دولت‌های دیگر در سرتاسر دنیا نیز برای چنین کاری علاقه نشان داده‌اند.

شاید با انتشار گزارش توسعۀ جهانی بانک جهانی، بهترین نشانۀ رشد توجه و آگاهی به ارزش این دیدگاه‌های رفتاری مشخص شد. در این گزارش برای اولین بار کل متن به رویکردهای رفتاری مربوط به سیاست‌گذاری‌ها پرداخته است. بر اساس گفتۀ یکی از نویسندگان این گزارش، فصل مربوط به فقر

دانشمندان منابع گسترده‌ای را صرف توسعهٔ داروها، تکنولوژی‌های تصفیهٔ آب، ابزار مالی و خدمات اجتماعی می‌کنند که برای کمک به افراد نیازمند طراحی شده‌اند؛ اما واداشتن افراد به استفاده از این فناوری‌ها نیازمند فهم ذهن و روان آن‌هایی است که از این ابزارها استفاده می‌کنند

تأثیر زیادی از کار مولاینیتن و شفیر بر روی کمیابی گرفته است.

 

برای مولاینیتن دیدن اینکه تا این حد به کار آن‌ها توجه شده، خوشایند است؛ اما همان‌طور که خودش می‌گوید، توجه و علاقه با استفادۀ کامل از این روش دو چیز کاملاً متفاوت هستند. او موضوع را دربارۀ فقر که یکی از مسائل بسیار مهم‌ِ این حوزه است، اینطور تبیین می‌کند: «راه‌حل‌های ما به‌علت پیچیدگیِ مشکل با کمبودهایی روبه‌رو است». روشی که شاید برای گروهی از افراد مفید واقع شود، ممکن است برای گروهی دیگر به‌کلی شکست بخورد.

اگرچه دانشمندان علوم اجتماعی از مسائل اقتصادی مرتبط با فقر به‌خوبی مطلع‌اند؛ دربارۀ آثار روانی که در هر گروه از افراد ایجاد می‌کند، اطلاعات چندانی ندارند. آنطور که مولاینیتن می‌گوید، اهمیت این دانش اجتماعی به اندازۀ دانش تکنولوژیکی است که سیاست‌گذاران برای حل مشکلات به آن تکیه می‌کنند. دانشمندان منابع گسترده‌ای را صَرف توسعۀ داروها، فناوری‌های تصفیۀ آب، ابزار مالی و خدمات اجتماعی می‌کنند که برای کمک به افراد نیازمند طراحی شده‌اند؛ اما واداشتن افراد به استفاده از این فناوری‌ها نیازمند فهم ذهن و روان آنهایی است که از این ابزارها استفاده می‌کنند. سیاست‌گذاران باید این نوع پژوهش‌ها را در اولویت قرار دهند.

به‌گفتۀ مولاینیتن و شفیر ظرفیت یا به بیانی «پهنای باند، یکی از عوامل اساسی» در روند تصمیم‌گیری افراد است؛ به همان اندازه که میزان پولشان در حساب بانکی در این روند تأثیرگذار است. اگر به پهنای باند و عوامل اثرگذار بر آن بپردازیم، می‌توانیم برنامۀ اجتماعی بهتری طراحی کنیم. چنین برنامه‌ای بر اساس عملکرد واقعی افراد بنا شده است؛ نه با تکیه بر یک سری ارقام و آمار که به ما می‌گویند افراد باید چطور عمل کنند.

آن‌ها در قسمت نتیجه‌گیری کتابشان می‌نویسند: «اشتباهی که ما در مدیریت کمیابی مرتکب می‌شویم، این است که روی بخش حساب آن متمرکز می‌شویم». هزینۀ تغییر در سیاست‌های موجود را به‌راحتی می‌توان محاسبه کرد؛ اما هزینۀ تغییرندادن آن‌ها به این سادگی‌ها تخمین‌زدنی نخواهد بود. این همان چیزی است که علم کمیابی سعی در اندازه‌گیری آن دارد.



منبع: ترجمان

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : فقر, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 371 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 1:58

۵ فایده کوهنوردی

تجربه طبیعت‌گردی و کوهنوردی خاص و منحصربه‌فرد است. اگر نگاه شما به کوهنوردی یک ورزش صرف است، باید بگوییم که در اشتباه هستید، متخصصان حوزه سلامت فواید کوهنوردی را بیش از آنچه هر ورزش جسمانی دیگری بر بدن انسان تاثیر دارد قلمداد می‌کنند. کوهنوردی نه فقط خون تازه را در قلب و رگ‌های شما به جریان می‌آورد، بلکه به شما کمک می‌کند تا ذهنی فعال و بازتری داشته باشید.

خوشبختانه در سراسر سرزمین چهار فصل ما، ایران، مکان‌های مناسبی برای طبیعت گردی، کوهنوردی و حتی کمپینگ وجود دارد تا از محاسن این ورزش بهره‌مند شویم. بنابراین بعد از مطالعه این هفت فایده طبیعت گردی و کوهنوردی بهانه‌ای برای دوری از طبیعت برای شما باقی نخواهد ماند!

 

۱. کوهنوردی یک ورزش تمام عیار فیزیکی است

یکی از بهترین ورزش‌های هوازی و توصیه شده برای تقویت قوای جسمانی، ایجاد سوخت و ساز و افزایش ظرفیت فیزیکی بدن، کوهنوردی است. هیچ تفاوتی نمی‌کند که شما قصد صعود بلند داشته باشید، یا یک طبیعت گردی و پیاده روی ساده ولی طولانی، در هر صورت کوهپیمایی و طبیعت گردی یک ورزش برای تمام عضلات بدن شما خواهد بود.

در فعالیت کوهپیمایی از گردن تا انگشتان پا درگیر ورزش خواهند بود. مداومت و طول این ورزش یکی از دلایلی است که آن را از سایر ورزش‌ها، خصوصا ورزش‌های باشگاهی متمایز می‌کند.

بنابراین اگر قصد شروع یک ورزش برای افزایش قوای جسمانی، تقویت بدن و همچنین افزایش سوخت و ساز و چربی سوزی را دارید، کوهنوردی می‌تواند بهترین ورزش برای بدن شما باشد.

فواید کوهنوردی به‌عنوان یک ورزش تمام عیار:

  • تقویت استخوان بندی و عضلات بدن
  • هماهنگی جسمانی و عصبی، کنترل بهتر عضلات بدن و افزایش بالانس فیزیکی
  • کمک به تقویت و سلامت قلب
  • کاهش خطرات سلامتی مرتبط با ریه و دستگاه تنفسی

حتما در نظر داشته باشید که کوهنوردی همانند هر ورزش دیگری نیاز به یادگیری اصولی و استفاده از تجهیزات مناسب دارد. بنابر این حتما قبل از شروع کوهنوردی از مشاوره و راهنمایی یک متخصص بهره ببرید. 

۲. کوهنوردی: حلال مشکلات! تقویت تمرکز و افزایش بازدهی ذهنی

شاید عنوان دومین فایده کوهنوردی برایتان عجیب باشد. ولی حقیقتا بیشتر افرادی که به فعالیت کوهپیمایی و طبیعت گردی می‌پردازند، دانسته یا نادانسته نه فقط برای بعد جسمانی، بلکه برای افزایش تمرکز و بازدهی ذهنی به این فعالیت می‌پردازند.

کوهنوردی بیشتر از هر ورزش دیگری به شما کمک می‌کند تا تمرکز بهتری بر زندگی و درون خود داشته باشید. این مساله با کاهش حواس‌پرتی‌ها و افزایش راندمان ذهنی، موجب فایق آمدن بر مشکلات و سختی‌های روزمره زندگی شهری می‌شود.

بنابراین یکی از مهمترین فواید کوهنوردی که باید به آن اشاره کرد، تقویت پویایی ذهن و افزایش تمرکز است!

۳. کاهش استرس و تقویت سلامت روان

از دیگر فواید کوهنوردی باید به خاصیت کاهش استرس و آرامش بخشی این فعالیت اشاره کرد. گذران وقت در طبیعت علاوه بر ایجاد یک تحول عظیم در بعد جسمانی، موجب یک تحول عظیم در بعد روانی و روحی نیز می‌شود.

دوری از تشعشعات رادیویی، آلودگی‌های محیط شهری و ارتباط با انواع وسایل ماشینی و غیر زنده موجب آرامش جسم و کاهش استرس وارد بر بدن می‌شود. علاوه بر آن ارتباط با طبیعت، جانوران، حیات وحش و همچنین آرامش جسمانی که موجب آزاد شدن ذهن و کاهش فشار بر آن می‌گردد، شما را به‌سمت و سوی وصف ناشدنی آرامش مطلق خواهد برد.

از دلایلی که افراد به طبیعت گردی و کمپینگ در طبیعت گرایش پیدا می‌کنند، می‌توان به احساس بازگشت به درون و آرامشی که در این برنامه‌ها تجربه اشاره کرد.

کمپینگ نیز مانند کوهنوردی می‌تواند یک فعالیت بسیار مفید باشد، خصوصا در رابطه با پیمایش‌های چندروزه و سفرهای طبیعت گردی در دل طبیعت، این موضوع علاوه بر ابعاد روانی، فایده جسمانی بسیاری برای بدن از جمله دیتاکس و سم‌زدایی جسمی خواهد داشت.

همچنین تجربه خواب در طبیعت، درون کیسه خواب کوهنوردی و در میان جنگل، علاوه بر ایجاد آرامش روحی و جسمی برای شما، موجب تنظیم ساعت بدن شما خواهد شد. و این موضوع بر عملکرد تمام بدن کوهنورد و طبیعت گرد تاثیر مثبت بسزایی خواهد داشت.

۴. تقویت روابط دوستانه و اجتماعی

عمق زیاد روابط و صمیمیت میان دوستان، آشنایان و اعضای در برنامه کوهپیمایی و طبیعت گردی یکی از ویژگی‌های برتر این گروه فعالیت‌ها است. کوهنوردی به شما کمک می‌کند تا ارتباط بهتری با دوست و اعضای خانواده خود داشته باشید، طبیعت خود خاصیت دوستی را افزایش می‌دهد.

همچنین خاطره خوبی که از برنامه‌های طبیعت گردی میان گروه شرکت کننده شکل می‌گیرد، با توجه به تعامل زیاد این نوع از برنامه‌های دوستانه، یک پیوند نا گسستنی میان شما و عزیزانتان خواهد بود.

شاید بتوان گفت کوهنوردی تنها ورزشی است که و همه گروه‌های سنی از کودکان تا افراد مسن و سال‌خورده را در بر می‌گیرد و می‌تواند موجب ارتباط بین این افراد باشد. بنابراین یکی از برجسته‌ترین فواید کوهنوردی ارتباط قوی شکل گرفته میان افراد خواهد بود.

۵. افزایش اعتماد به نفس، استقلال و تقویت مهارت‌های زندگی

یکی دیگر از فواید برنامه‌های طبیعت گردی و کمپینگ، تقویت مهارت‌های زندگی است. این مهارت‌ها می‌تواند شامل پخت و پز، تهیه غذا و آذوقه، روشن کردن آتش، هنر رهبری و بسیاری حرفه‌ها و مهارت‌های دیگر باشد که شما در طبیعت و برنامه کوهنوردی با آن‌ها روبه‌رو می‌شوید.

یادگیری این مهارت‌ها و تجربه شرایط جدیدی که در آن قرار می‌گیرید، همگی بر روحیه و اعتماد به نفس شما تاثیر بسزایی دارند. از معروف ترین فواید کوهنوردی که همه به آن اشاره می‌کنند، افزایش اعتماد به نفس و توانایی دستیابی به اهداف است. اما عکس باور عموم بر لزوم صعود و به قله رسیدن، این فرایند میانی و پروسه شکل گرفته در جریان صعود است که موجب تقویت و رشد فرد می‌شود و حتی رسیدن یا نرسیدن به قله نیز در آن دخیل نیست.

 

منبع: کجارو

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : کوهنوردی, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 234 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 1:56

قبل از شروع مطلب یادآوری کنم که هر 4 واژه مدیتیشن، ذهن آگاهی، مراقبه و مایندفولنس همگی معادل هم هستند و اصطلاحات متفاوتی برای یک عمل هستند پس اگر در متن از هر یک از این کلمات استفاده کردیم تفاوتی با هم نمی کنند.

• مدیتیشن استرس را کاهش می دهد.
مهمترین فایده مدیتیشن که در کوتاه ترین زمان ممکن به دست می آید کاهش استرس است. مدیتیشن سطح هورمون کورتیزول که منشاء اصلی استرس است را کاهش می دهد. تحقیقات نشان می دهد فقط 5 دقیقه تمرین مدیتیشن به طور چشمگیری استرس را کاهش می دهد.
• مدیتیشن باعث کاهش تحریک پذیری و برانگیختگی می شود.
مهمترین مشکل افراد پرخاشگر برانگیختگی سریع آنهاست. تمرینات مدیتیشن باعث کاهش فعالیت سیستم سمپاتیک مغز و کاهش برانگیختگی می شود. به همین دلیل افرادی که تمرینات مدیتیشن انجام می دهند دیرتر از دیگران برانگیخته و عصبانی می شوند.
• مدیتیشن باعث بهبود کیفیت خواب می شود.

• مراقبه از مغز محافظت می کند.
دانشگاه آورگون طی تحقیقاتی دریافت که تمرینات مدیتیشن می تواند تغییراتی در مغز ایجاد کند و از مغز در برابر آسیب محافظت نماید. تمرین مدیتیشن موجب افزایش ارتباطات بین سلولی در مغز می شود ‌(چیزی که در عصب شناسی به آن تراکم آکسونی گفته می شود)،‌ همچنین مدیتیشن باعث بیشتر شدن بافت محافظ مغز (میلین) در اطراف آکسون ها در برخی نواحی مغزی می شود.

• مدیتیشن میزان درد را کمتر می کند.
با انجام فقط 8 هفته تمرینات مدیتیشن سطح دردی که بدن تجربه می کند کاهش می یابد. افرادی که دردهای مزمن را تجربه می کنند با تمرینات مدیتیشن می توانند میزان درد خود را کاهش دهند.

• مراقبه باعث افزایش هوش هیجانی می شود.
هوش هیجانی به معنی توانایی شناسایی و کنترل هیجانات است و یکی از بهترین تمرین ها برای کنترل هیجانات مدیتیشن است. بخش جلویی مغز به نام پیش پیشانی، مرکز مدیریت هیجان هاست و جالب آنکه افرادی که تمرینات طولانی مدت مدیتیشن انجام داده اند بخش پیش پیشانی مغزشان فعال تر است.

• مدیتیشن سردردهای عصبی و میگرن را بهبود می بخشد.
• ذهن آگاهی سیستم ایمنی را تقویت می کند.
میزان ابتلا به بیماری ها و دوره بهبود بیماری ها را کاهش می دهد.

• بهره وری را افزایش می دهد.
• خلاقیت را افزایش می دهد.
• فشار خون بالا را کاهش می دهد.
• میزان ضربان قلب را کاهش می دهد و احتمال ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را کاهش می دهد.
• ذهن آگاهی باعث بهبود تمرکز می شود.
• ذهن آگاهی باعث بهبود حافظه می شود.
• مدیتیشن می تواند احساس تنهایی در افراد سالمند را کاهش دهد.
احساس تنهایی یکی از عوامل ابتلا به بیماری های جسمی است که مدیتیشن می تواند این احساس را کاهش دهد.
• میزان افکار منفی را کاهش می دهد.
افراد افسرده و مضطرب معمولاً از این که افکار زیادی به ذهنشان می آید و کنترلی بر آن ها ندارند شکایت می کنند. تمرینات مدیتیشن باعث می شود میزان این افکار کاهش پیدا کرده و فرد کنترل بیشتری بر آن ها داشته باشد و به همین دلیل باعث بهبود افسردگی و اضطراب می شود.
• مدیتیشن باعث کاهش کمرویی و بهبودعزت نفس می شود.

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : مدیتیشن, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 234 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 1:53

۱- تئوری انتخاب

بی‌شک تئوری انتخاب از آن کتابهایی است که زندگی من به قبل و بعد از خواندن آن تقسیم شده. باور به انتخابگر بودن و پذیرفتن مسئولیت خودمان در زندگی، یک تغییر بزرگ در زندگی ما محسوب می‌شود.

این تغییر نگرش و تغییر رفتارهای متعاقب آن در حوزه‌های مختلف اثر خواهد گذاشت، در روابط عاطفی، در توقعمان از دیگران و حتی در جنبۀ شغلی هم متفاوت عمل خواهیم کرد.

متن کتاب بسیار روان و جذاب است و گلاسر داستان‌گوی بسیار خوبی است. از ماجراهای مراجعین مطب خودش به خوبی در کتاب استفاده کرده و تجربه‌های واقعی نقل شده در کتاب، باعث انتقال بسیار خوب مفهوم می‌شود.

حتی اگر پیش از این هم چندان اهل کتابخوانی نبوده‌اید و تصور می‌کنید کتابهای روانشناسی متن‌های سنگین خواهند داشت، تئوری انتخاب را حتما بخوانید. این کتاب ساده و همه‌فهم و همزمان آموزنده و کاربردی است.


 

۲- طرز فکر

اگر بخواهم این کتاب را در سه کلمه توصیف کنم باید بگویم: عالی، عالی و عالی.

زندگی ما، بسیار بیشتر از آن چیزی که فکر می‌کنیم تحت تاثیرِ طرز فکر (یا نگرش یا مدل ذهنی) ماست. آدمها از وقایع یکسان می‌توانند تحلیل‌های متفاوت داشته باشند و بر اساس آن، متفاوت هم عمل کنند.

خبر بد اینکه بخش زیادی از طرز فکر ما، تحت تاثیر خانواده و جامعه شکل گرفته و انگار ما نقشی در آن نداشته‌ایم.

اما خبر خوبی هم وجود دارد. بر خلاف حیوانات، ما انسانها می‌توانیم طرز فکرمان را تغییر دهیم. می‌توانیم برداشت‌مان از یک واقعه را در طول زمان تغییر دهیم و بر اساس آن، تغییری هم در رفتارمان ایجاد کنیم.

و البته برای ساختن زندگی بهتر، مگر راهی جز تغییر در رفتارمان داریم؟

تمرکز این کتاب بر دو نوع طرز فکر ممکن در مورد یادگیری است. مطمئنم با خواندن این کتاب و تغییرات نگرش حاصل از آن در بلندمدت بهبود در حوزه‌های مختلف را حس خواهید کرد.



 

3- نابخردی‌های پیش‌بینی‌پذیر

یک کتاب خوب برای آشنایی با حوزه اقتصاد رفتاری، سرشار از نتایج تحقیقات ارزشمند دن آریلی.

داستان از این قرار است که ما آدمها آن اندازه هم که فکر میکنیم منطقی نیستیم. و البته این عملکردهای غیرمنطقی قابل پیش‌بینی است.

جالب شد، نه؟

مطمئنم از طراحی آزمایش‌های هوشمندانه آریلی و نتایج عجیب آن شگفت‌زده خواهید شد.

متن کتاب هم بسیار روان و داستان‌وار است و از خواندن آن لذت خواهید برد.


 

4- روابط از دست رفته

آیا واقعا داستان افسردگی همین تغییر هورمون‌هاست و صرفا باید برای درمان آن به دارو پناه ببریم؟

کتاب روابط از دست رفته، به ما می‌گوید داستان بخش‌های دیگری هم دارد. در کنار مراجعه به روانپزشک و مصرف داروی احتمالی، ما باید ریشه‌های ایجاد افسردگی را هم رفع کنیم. 

کتاب می‌گوید ریشۀ این افسردگی‌ها در روابطی است که ما از دست داده‌ایم، نه فقط رابطه با دیگران، بلکه رابطه با شغلمان، رابطه با زندگی معنی‌دار و …

برای آشنایی با این روابط از دست رفته حتما این کتاب ارزشمند را مطالعه کنید.

 

5-هنر ظریف بیخیالی

این کتاب به شما کمک می‌کند ذهنی آرام داشته باشید و بی‌خیال خیلی از مسائل بی‌اهمیت شوید. و البته در نقطه مقابل مسائل بسیار مهمی که تا الان به آن بی‌توجهی کردید را به شما گوشزد می‌کند.

مارک منسن سالها بلاگ‌نویسی کرده و در کتاب هنر ظریف بیخیالی همچون بلاگش، جذاب و خودمانی با ما حرف می‌زند.

این کتاب به نوعی در نقد کتابهای زرد خودیاری است. کتابهایی که این روزها مثل قارچ رشد کرده‌اند. منسن با ادبیات جذاب خودش به خوبی شما را با واقعیتهای زندگی روبرو میکند و البته بعد از خواندن این کتاب هم کارهای زیادی برای انجام دادن یا ندادن خواهید داشت.

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 238 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 1:51

ذهن و جسم آرام منجر به داشتن خواب آرام می شود. استراتژی های متنوعی برای آرامش وجود دارد که می تواند به شما در ایجاد یک حالت روحی متعادل کمک کند ، که به نوبه خود خواب باکیفیت تر را موجب می شود. این تکنیک های آرام سازی که می توانند به تنهایی یا با یکدیگر استفاده شوند به بهبود خودتنظیمی کمک می کنند و استرسی را که می تواند بی خوابی را تشدید کند ، کاهش می دهند. فعالیت های تمدد اعصاب شامل موارد زیر است:

  • طب سوزنی
  • رایحه درمانی
  • فعالیت بدنی آرام مانند یوگا ، پیاده روی و کشش
  • گوش دادن به موسیقی
  • ماساژ
  • مراقبه
  • ذهن آگاهی
  • خواندن (نه با استفاده از دستگاه الکترونیکی)
  • فعالیت جنسی ، مانند لمس جسمی و ارگاسم
  • حمام یا دوش گرفتن گرم
  • داشتن ساعتهای خواب ثابت

تحقیقات نشان داده است که خوابیدن و بیدار شدن در ساعتهای مشخص و ثابت به ایجاد خواب سالم کمک می کند. حتی اگر در به خواب رفتن مشکل دارید ، داشتن یک برنامه زمانی برای خواب  به همگام سازی بدن شما با ریتم شبانه روزی طبیعی کمک می کند. همچنین پرهیز از چرت زدن در روز مهم است ، زیرا چرت زدن می تواند خواب شبانه را مختل کند.

یک فضای خواب سالم ایجاد کنید

اطمینان حاصل کنید که اتاق خواب شما برای خواب مناسب است. در حالت ایده آل ، شما می بایست یک فضای بدون سر و صدا ، تاریک ، ساکت و کمی خنک برای خواب ایجاد کنید. همانطور که در بالا ذکر شد ، تحقیقات نشان می دهد که استفاده از تختخواب صرفا برای خواب به بهبود کیفیت خواب کمک می کند.  در مقابل ، یک اتاق بیش از حد گرم، وجود نور دستگاه های الکترونیکی و فضای نامرتب همه می توانند مانع خواب با کیفیت شود.

بعلاوه ، در صورت امکان ، تلویزیون ، کامپیوتر و میز کار را از اتاق خواب خود خارج کنید. در حالت ایده آل ، اتاق خواب شما فقط برای خواب است ، به طوری که هنگام ورود به اتاق ، ذهن و بدن شما آن را به جای کار ، سرگرمی ، معاشرت و یا کارهای خانه با استراحت و آرامش تداعی کند ، هر یک از این موارد می تواند نگرانی های ناخواسته ای را هنگام خواب ایجاد کند.

یک روتین تنظیم کنید

پایبندی به یک روتین قابل اعتماد خواب به تشویق خواب نیز کمک می کند. این روتین که شامل یک الگوی ثابت برای کارهای قبل از خواب است می تواند شامل دوش گرفتن یا استحمام ، پوشیدن لباس خواب ، نوشیدن یک فنجان چای ، انجام حرکات کششی ، خواندن کتاب و یا روشن کردن شمع باشد. هر فعالیتی که آرامش، تمرکز و یا احساس خوشایندی در شما ایجاد می کند موثر است.

نکته اصلی این است که فعالیت های آرامش بخش قبل از خواب را به طور مداوم انجام دهید – این الگو می تواند زمینه را برای خواب راحت تر فراهم کند.

وعده های غذایی و نوشیدنی های خود را کنترل کنید

خوردن وعده های غذایی منظم و سالم می تواند خواب سالم را تسهیل کند. پیش از خواب از خوردن غذاهای سنگین و ادویه دار و همچنین هرگونه ماده غذایی که ممکن است باعث ناراحتی معده شود یا احساس سیری بیش از حد در شما ایجاد کند خودداری کنید. کافئین ، الکل و سیگار را محدود کنید. علاوه بر این ، اگر بیدار شدن برای رفتن به دستشویی برای شما مسئله ساز است ، هدف خود را محدود کردن نوشیدنی های نزدیک به زمان خواب قرار دهید.

داروهای خود را تحت نظر داشته باشید

همانطور که در بالا ذکر شد ، برخی از داروها ممکن است در خواب اختلال ایجاد کنند. این داروها شامل داروهای بدون نسخه (مانند برخی از داروهای آلرژی و سرماخوردگی) ، داروهای تجویز شده و تفریحی و همچنین داروهای گیاهی است ، بنابراین حتماً درباره هر گونه دارویی که مصرف می کنید با پزشک خود صحبت کنید.

رفتار درمانی شناختی

بسیاری از افراد علاوه بر استفاده از عادتهای خواب سالم و تکنیک های آرام سازی، از مشاوره نیز برای کمک به ریشه یابی م مولفه های سلامت روان که بر کیفیت خواب تاثیر می گذارند استفاده می کنند. نشان داده شده است که رفتار درمانی شناختی (CBT) یک گزینه درمانی موثر است و اغلب به عنوان یک روش مدیریت اولیه توصیه می شود.

هنگامی که این نوع مشاوره به طور خاص برای درمان بی خوابی انجام می شود ، آن را رفتار درمانی شناختی برای بی خوابی می نامند (CBT-I) و معمولاً شامل یک برنامه شش تا هشت هفته ای با محوریت آموزش عادات خواب سالم ، از جمله مهارت های مربوط به خواب رفتن می باشد.این روش درمان اغلب برای کسانی که مبتلا به بی خوابی مزمن هستند استفاده می شود و می تواند نتایج بسیار خوبی داشته باشد.

رفتار درمانی شناختی تحت نظارت پزشک ، پرستار یا درمانگر انجام می شود و هدف ان تغییر رفتار و افکار مرتبط با خواب فرد برای بهتر شدن آنها است. این درمان ممکن است شامل اجزای زیر باشد:

  • شناخت درمانی (تنظیم مجدد افکار شما برای داشتن خواب بیشتر)
  • آرامش درمانی
  • درمان محدودیت خواب (رعایت یک برنامه زمانی دقیق برای خواب )
  • درمان کنترل محرک (خوابیدن فقط در رختخواب و ترک رختخواب در صورت عدم خواب آلودگی)

درمان های دارویی

بی خوابی همچنین اغلب با استفاده از داروهای ضد اضطراب مانند ملاتونین یا داروهای گیاهی مدیریت می شود. قرص های خواب آور بسیاری وجود دارد که پزشک می تواند تجویز کند ، که اغلب منجر به بهبود سریع خواب می شود. داروهای تجویزی (مانند Ambien ، Restoril ، Halcion و Sonata ممکن است به خواب بهتر کمک کنند.

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : بی خوابی, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 253 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 1:50

با خودتان قرار بگذارید

قرارهای ثابت و ساده‌ای را برای خوشگذرانی با خودتان تنظیم کنید. می‌توانید امروز خودتان را با ماساژ امتحان کنید یا چند گلدان سبزی بکارید. نگذارید همه کارهای‌تان را دیگران انجام دهند. حتی اینکه موهای‌تان را در این لحظه ببافید هم می‌تواند حال‌تان را خوب کند، اما اگر تاثیر زیادی نگذاشت، چند دقیقه با خودتان قدم بزنید و ریه‌های‌تان را از هوای تازه پر کنید.

سرکه بنوشید

صبح‌تان را نه با یک لیوان آب خنک، بلکه با نوشیدن یک لیوان آب ولرم که در آن کمی سرکه سیب ریخته‌اید، شروع کنید. این معجون که می‌تواند همیشه برای‌تان در دسترس باشد، دستگاه گوارش‌تان را پاکسازی می‌کند، نمی‌گذارد سنگ مثانه بگیرید و از ابتلا به عفونت‌های دستگاه تناسلی هم جلوگیری می‌کند.

ساعت شادی را کوک کنید

بعضی وقت‌ها نیاز به کسی دارید که شاد بودن را به شما یادآوری کند. مثلا همین حالا که مشغول خواندن این سطر‌ها هستید، بگوید اخمت را باز کن و لبخند بزن. از آنجا که چنین کسی همیشه در کنار ما نیست، باید خودتان برای تزریق خوشحالی به زندگی‌تان دست به کار شوید و ساعت و تقویت تلفن همراه‌تان را روی روز و ساعت شاید کوک کنید.

قطعا اگر برنامه خاصی را برای شاد بودن بریزید تاثیر بیشتری از تعیین زمان خواهید گرفت. مثلا می‌توانید امروز عصر یک ساعت پای یک نمایش کمدی بنشینید یا تقویم‌تان را برای یادآوری دورهمی شاد و دوستانه‌ای که قرار است هفته دیگر بروید، تنظیم کنید.

 زندگی را  بخوانید

به‌جای اینکه پول‌تان را صرف خرید کتاب‌های موفقیت کنید، کتاب‌هایی را که از دل زندگی واقعی نوشته شده‌اند، بخوانید. خواندن بیوگرافی و شرح حال موفقیت‌ها و شکست‌ها، بیشتر از خواندن کتاب‌هایی که می‌خواهند قانون‌های موفق شدن را آموزش دهند به شما کمک خواهند کرد. باور کنید بهترین راه‌حل‌ها را نه از دل تئوری‌های موفقیت که با خواندن زندگی معمولی آدم‌های معمولی می‌توانید یاد بگیرید.

خودتان را پاکسازی دیجیتالی کنید

شاید اگر یک روز از تکنولوژی محروم نشوید ندانید که استفاده از ابزار‌های دیجیتالی مختلف چقدر در طول روز از شما وقت می‌گیرند. ما قرار نیست شما را از به‌کار بردن آنها منع کنیم بلکه توصیه می‌کنیم هر روز تنها یک ساعت خودتان را از هر نوع تکنولوژی دیجیتالی محروم کنید.

تلویزیون را از برق بکشید، ام‌پی‌تری پلیر را خاموش کنید و تلفن‌همراه‌تان را هم از دسترس خارج کنید. برای تسکین روانی که به تکنولوژی معتاد شده، سراغ تلفن هم نروید و دوشاخه آن را هم از پریز بکشید. باور کنید همین یک ساعت پاکسازی می‌تواند برای تمام روز به شما انرژی دهد.

پاهای‌تان را به کار بیندازید

تقصیر شما نیست؛ زندگی‌های امروزی فرصت راه رفتن را هم از آدم‌ها گرفته‌اند و سلامت جسم و روان‌شان را با این بی‌تحرکی به‌خطر انداخته‌اند. برای اینکه شما قربانی این سکون نشوید، به خودتان قول دهید که هر روز یک ساعت راه بروید. اگر قرار است امروز را در خانه بمانید، در خانه چهار زمان یک ربعه را قدم بزنید، وقت برگشتن از خرید کمی پیاده‌روی کرده و فکر استفاده از آسانسور را هم از سرتان بیرون کنید.

مثل پادشاه صبحانه بخورید

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: «مثل پادشاه صبحانه، مثل شاهزاده‌ها ناهار و مثل گداها شام بخورید!» برای سالم نگه داشتن بدن‌تان چاره‌ای جز پیروی کردن از این قانون ندارید. صبحانه باید اصلی‌ترین وعده غذایی شما بوده و از میوه‌ها و سبزیجات تازه پر باشد. خیال زیاد شکر مصرف کردن در این وعده را از سرتان بیرون کنید

توی خانه ورزش کنید

شما می‌توانید یک روز در هفته خارج از خانه ورزش کنید و با تجهیزات ساده‌ای در روزهای دیگر حرکاتی که یاد گرفته‌اید را تمرین کنید. حتی اگر وقت و امکان یک روز کلاس رفتن را هم ندارید، می‌توانید با کمک سی‌دی‌های رنگارنگ آموزشی که این روزها خرید‌شان آسان شده، زومبا و ورزش‌های دیگر را تمرین کنید.
 
روزتان را با آرامش شروع کنید

به‌جای اینکه برای پراندن خواب‌تان صبح را با حرکات تند و موسیقی‌های هیجان‌انگیز شروع کنید، هنگام باز کردن چشم‌تان کتاب آرامش‌بخشی که کنار‌تان گذاشته‌اید را باز کنید و چند صفحه‌ای بخوانید. بعد دست و صورت‌تان را بشویید و یک موسیقی آرامش‌بخش  بگذارید.

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : حال خوب, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 241 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1400 ساعت: 1:49

فرض کنید هنگام سفارش غذا در یک رستوران، فردی که پشت صندوق ایستاده به شما اصرار می‌کند که سالاد آن رستوران را هم امتحان کنید. شما به او توضیح می‌دهید که سالاد نمی‌خواهید و او مجدداً اصرار می‌کند.

در نهایت می‌بینید که در ثبت سفارش، سالاد را هم برای شما ثبت کرده است.

روش انفعالی این است که هیچ چیز نگویید و رفتار او را تحمل کنید. شاید هم خودتان را توجیه کنید که: «اصلاً بهتر شد. سالاد را هم تست می‌کنم. شاید واقعاً سالاد خوبی باشد.»

روش تهاجمی این است که بر سر او فریاد بزنید و چند مرتبه هم مشت‌تان را روی میز بکوبید و به او یادآوری کنید که شما سالاد نمی‌خواهید.

اما جرأت‌ورزی و ابراز وجود این است که: با لحن آرام و محترمانه، به طرف مقابل یادآوری کنید که شما سالاد نمی‌خواسته‌اید و از او بخواهید که فیش قبلی را اصلاح کرده و فیش جدیدی صادر کند.

 

برای خودت نور باش...
ما را در سایت برای خودت نور باش دنبال می کنید

برچسب : مهارت, نویسنده : فاطمه سلحشور live بازدید : 272 تاريخ : چهارشنبه 8 ارديبهشت 1400 ساعت: 0:47